تا حالا انقدر تو زندگی پدرم پشتم رو خالی نکرده بود.
ممنون که بهم فهموندی تو این دنیا تک و تنهام و باید رو پای خودم وایستم.
هر کاری می کنم نمی تونم هضم کنم. چرا انقدر بابام برای بقیه هست اما برای ما نیست؟!
هیچ وقت نمیتونم ببخشمش.هیچ وقت.
ای کاش من هم یه پدر داشتم که پشتم بود.
پ.ن : شوهر عمه ی من یه مرد به تمام معنا بی لیاقته که سرش به تنش نمی ارزه! پدر من داره برای دختر عمم جای پدر نداشته(!) اش رو پر میکنه! اما انقدرررررر توی این چند وقته پشت من رو خالی کرده و رنگ و بوش رو از زندگیم گرفته که انگار الان منم که یه پدر تو زندگیم کم دارم. خیلیه ها. خیلی دل میخواد بچه ی مریضت رو ول کنی بری پرستاری خواهر زادت رو کنی.
+ فردا نوبت روانپزشک دارم.افکار خودشیم برگشته.اما به خاطر مامانم نمی تونم .نمی تونم بدبختش کنم.تیغ رو برداشتم یه خراش کوچولو رو دستم دادم تا یکم آروم شم.نمیدونم چرا اینجوری شدم. مشکلی ندارم اگر دوز داروم رو زیاد کنه اما واقعا نمی خوام قرصم رو عوض کنه.با هر تغییری توی روندم مخالفم.
+ نمیدونم چرا این بار من خدا رو میخوام اما خدا من رو نمی خواد.خدایا نمیبینی این روح خستم بیشتر از این نمیتونه منت کشی کنه؟!
+ امشب که زیر بالشم داشتم با تمام وجود گریه میکردم و تمام انرژیم رو سر این می ذاشتم صدایی ازم در نیاد، یه لحظه با تمام وجود دلم کسی رو خواست که بغلم کنه و اشک هام رو پاک کنه بگه درست نمیشه ، اما من کنارتم! و بعدش به خودم گفتم دختر این رویا پردازی ها رو ول کن! خودت باید یاد بگیری رو پای خودت وایستی و برای خودت کافی باشی! وقتی بابات ولت میکنه قطعا شخص دیگری نمیتونه تا ابد برات و باهات باشه.
+ بی انصاف و نا شکر نیستم ! بابام هیچ چیز برای زندگیمون کم نذاشته! همیشه هم تفریحم و هم پول کارت بانکیم سرجاش بوده! هر وقت دعوا میکردیم یا قهر میکردیم بابام با یه دسته گل از دلم در می آورد! پارسال که کنکورم رو گند زدم حتی یک بار هم سرزنشم نکرد و گفت من میدونم میتونی! تازه در بدترین حالت اگه دانشگاه نری از همین تدریس موسیقی و زبان کلی درآمد میتونی داشته باشی! اما یه شانس دیگه به خودت بده!
+لابد میگید دیوونم؟! اگه هیچ وقت این جنبه ی پدرم وجود نداشت هیچ وقت وضع من این نمیشد! اگر پدرم همیشه آدمی بود که من رو نادیده میگرفت من این نبودم! پدرم تمام توجه و محبتاش رو تو دوسال گذشته از زندگی من برداشته و شده سایه ی سر دختر عمم! آدمی که تو قعر زمین هست شاید ب قعر زمین عادت کنه و هیچ وقت هوای اوج به سرش نزنه. اما بابای من، من رو برد تو اوج و درست تو بالاترین نقطعه ولم کرد و من سقوط کردم. 
+ به مامانم گفتم جیبم رو از جیب بابا جدا میکنم. بعدش دیگه هیچ وابستگی بین ما نمیمونه. دیگه بهش هیچ احتیاجی نخواهم داشت. بره برای هر کسی که شده پدری کنه.
+ انقدری از دست پدرم عصبانیم که نمی دونم باید چیکار کنم.دلم یه بلندی تو شب و یه جیغ بنفش میخواد. هر روز داره کاری میکنه که بیشتر احساس بی ارزشی کنم.
+ پدرم کم بلا سر زندگیم نیاورده بود ، تازه قبل این بدبختی ها برای مدت کوتاهی یه پدر ایده آل برام بود.اما روی اصلی خودش رو بهم نشون داد.خانم "م" راست میگفت! ذات آدم ها و جایی که ازش اومدن هیچ وقت تغییر نمیکنه.
+ هیوا خام شدی! تقصیر خودت بود! اشتباه کردی که فکر کردی پدرت درست شده! اشتباه کردی که فکر کردی دوباره براش مهمی! این پدر همون پدریه که یه روز  وقتی بچه بودی جوری تو رو کتک زد که دماغت شکست! وقتی پسر همسایه تو رو از روی دوچرخه هل داد و افتادی زد تو گوشت و گفت آبروی من رو نبر! پدر واقعی تو این آدمه! نه اون پدر ایده آل که مدتی برای خودت بت کرده بودی! اون یه نمایش بیش نبود! خام شدی هیوا! نباید احساس کنی چیزی رو از دست دادی. فقط از یه خواب بیدار شدی. 12 شب گذشته! از رویای بافی خارج شو سیندرلا! تو هیچ وقت کفش بلوری ای نداشتی که کسی بخواد پیدا کنه.
+ پدر من یه آدم متشخص و تحصیلکردست که ممکنه شما هزاران بار با افرادی مثلش روبه رو شده باشید و کمرتون رو 100 درجه جلوشون خم کرده باشین! ممکنه اونقدری بهتون درس زندگی داده باشه که دفترتون تموم شده باشه! پدرم ازین آدماست! اما برای خانواده خودش.برای دختر خودش.چی بگمخدایا سلامت نگهش دار.

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها